خسته ام ...

ساخت وبلاگ
 

من از هجوم وحشی دیوار خسته‌ام
از سرفه‌های چرکی سیگار خسته‌ام


دیگر دلم هم برای تو پر نمی‌زند
از آن نگاه رذل طعمه‌دار خسته‌ام


اشعار من محل بحران کوچه نیست
زین کرکسان لاشه به منقار خسته‌ام


از بس چریده‌ام به ولع در کتاب‌ها
از دیدن حضور علفزار خسته‌ام


چیزی مرا به قسمت بودن نمی‌برد
از واژه دو وجهه‌ای تکرار خسته‌ام


از قصه‌های گرم و نفس‌های سرد شب
از درس و بحث خفته در اشعار خسته‌ام


هر گوشه از اتاق  بهشتی‌ست بی‌نظیر
از ازدحام آدم و آزار خسته‌ام


اینک زمان دفن زمین در هراس توست
از دست‌های بی‌حس و بی‌کار خسته‌ام


از راز دکمه‌‌های مسلط به عصر خون
از این همه شواهد و انکار خسته‌ام


قصد اقامتی ابدی دارد این غروب
از شهر بی‌طلوع تبهکار خسته‌ام........


من در رکاب مرگ به آغاز می‌روم
از این چرندیات پر آزار خسته‌ام...


من بی‌رمق‌ترین نفس این حوالی‌ام
از بودن مکرر بر دار خسته  ام...


من با عبور ثانیه‌ها خرد می‌شوم
از حمل این جنازه‌ی هوشیار خسته‌ام...

 

 


برچسب‌ها: عطسه های نحس
+ نوشته شده در  شنبه بیست و هفتم خرداد ۱۳۹۶ساعت 21:33  توسط معراج قدیم خانی واله  | 
"واله خاموش"...
ما را در سایت "واله خاموش" دنبال می کنید

برچسب : خسته, نویسنده : 5merajvaleha بازدید : 149 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1396 ساعت: 2:37