من از هجوم وحشی دیوار خستهاماز سرفههای چرکی سیگار خستهام دیگر دلم هم برای تو پر نمیزنداز آن نگاه رذل طعمهدار خستهام اشعار من محل بحران کوچه نیستزین کرکسان لاشه به منقار خستهام از بس چریدهام به ولع در کتابهااز دیدن حضور علفزار خستهام چیزی مرا به قسمت بودن نمیبرداز واژه دو وجههای تکرار خستهام از قصههای گرم و نفسهای سرد شباز درس و بحث خفته در اشعار خستهام هر گوشه از اتاق بهشتیست ,خسته ...ادامه مطلب