نمیدانم در کجای این هستی بی انتها ی خلقت ،
تورا گم کرده ام
و شاید من گم شده ام
که هر چه بیشتر میگردم و کمتر میابم
راه بلند بود ، صعب ..
ابلیس ، آن فرشته مقرب برای نافرمانی اش ، هزار دلیل داشت
از دست نشاندگان آن رجیم لعین ، چه انتظار
که هنوز خون هایبل به دستان قابیل ست
و این دور باطل تا ابد ادامه دارد ...
عذاب یعنی دوری از رحمت
ولی چیزی که خوب میدانم
"من کان لِلله ، کان الله له .. "
مرا در کنج هزارتوی غم و اسارت دنیا
از عشق تا جان ، از تن تا عزیزان
از مال تا ... ؛
رها کن ...
" که زجان ما بگردان ره آفت قضا را ..."
راهی به آسمان گشا
راهی ه بیکران نما
که من "طایر شکسته پر آسمانی ام ..."
نوشته شده در شنبه پانزدهم مهر ۱۴۰۲ساعت 10:52 توسط معراج قدیم خانی واله| |
"واله خاموش"...برچسب : نویسنده : 5merajvaleha بازدید : 59