"واله خاموش"

متن مرتبط با «بیتی زیبا» در سایت "واله خاموش" نوشته شده است

چقدر زیبا ست این غزل ...

  •  من! پادشاه مقتدر کشوری که نیست...دل بسته ام ، به همهمه ی لشکری که نیست! در قلعه، بی خبر ز غم مردمان شهرسر گرم تاج سوخته ام، بر سری که نیست! هر روز بر فراز یقین، مژده می دهماز احتمال آتیه ی بهتری که نیست! بو برده است لشکر من، بسکه گفته اماز فتنه های دشمن ویرانگری ، که نیست! من! باورم شده ست که در من، فرشته ها،پیغام می برند ، به پیغمبری که نیست.... من! باورم شده ست ، که در من رسیده است،موسای من، به خدمت جادوگری که نیست باید ، برای اینهمه ناباوری که هست،روشن شود، دلایل این باوری که نیست! هرچند ، از هراس هجومی که ممکن است،دربان گذاشتم به هوای دری که نیست... فهمیده ام ، که کار صدف های ابله است،تا پای جان محافظت از گوهری که نیست! حسین جنتی  بعد از مدتها غزلی جز از بزرگان خواندم بدلم نشست.نه میگویم تقارن ، نه میگویم تناسب و نه ... هیچ چیز دیگر ی. شاید ادامه دار کردن حرفم بشود فلسفه و .. که تهوع برانگیز ترین قسمت زندگی انجاست که برای نپذیرفتن آنچه که هست تو خویشتن رو اسیر فیلسوف احمق درونت میبینی . مدام میخواهی برای تسکین رنج ت دلیل پشت دلیل انکار پشت انکار . آنجاست که تو قافیه ی باخته را به زمان هم میبازی .. باخت اندر باخت ..پیروز کیست ؟ "درد".رنج عظیم از ندانستن نمیاید! بنظرم از دانسته و فهمیده تغافلی بی منطق به نفع روح ایدئالیسمت ،یا بهترست بگویم خدا گونه و شاید عامیانه بخواهم بگویم قهرمان مآب ت، میاید . یک حرفی بدلم مانده و اگر هزاران بار هم کلیشه شده باشد .همین الان دقیقا درین لحظه خط به خط تمام درونم هست در نهایت ِ حالی خنثی و مسکوت :"دلم برای خودی که بودم تنگ شده خیلی هم تنگ , ...ادامه مطلب

  • از کتاب زیبای " یادداشت ها "

  • قلب ما چه‌چیز را باید هادیِ خود قرار دهد؟ عشق؟هیچ‌چیز از عشق نامطمئن‌تر نیست. درد عشق را می‌توان شناخت. امّا خودِ عشق را نه.... درد عشق، محرومیّت و حسرت و دستان خالی است. من هرگز شهامتش را نخواهم داشت, ...ادامه مطلب

  • یکی از زیباترین شعرهای ..

  • تیر برق چوبی تیر برقی «چوبیم» در انتهای روستا بی فروغم کرده سنگ بچه های روستا ریشه ام جامانده در باغی که صدها سرو داشتکوچ کردم از وطن، تنها برای روستا آمدم خوش خط شود تکلیف شبها،آمدمنور یک فانوس باشم پیش پای روستا یاد دارم در زمین وقتی مرا می کاشتندپیکرم را بوسه می زد کدخدای روستا حال اما خود شنیدم از کلاغی روی سیمقدر یک ارزن نمی ارزم برای روستا کاش یک تابوت بودم کاش آن نجار پیرراهیم می کرد قبرست,زیباترین,شعرهای ...ادامه مطلب

  • واقعا زیبا...

  • زندگی یک چمدان است که می آوریش بار و بندیل سبک می کنی و می بریش  خودکشی،مرگ قشنگی که به آن دل بستم دسته کم هر دو سه شب سیر به فکرش هستم  گاه و بیگاه پُر از پنجره های خطرم به سَرم می زند این مرتبه حتما بپرم  گاه و بیگاه شقیقه ست و تفنگی که من مقرص ماهی که تو باشی و پلنگی که منم  چمدان دست تو و ترس ب, ...ادامه مطلب

  • بیتی زیبا ... روایتگر روزگاران دلم

  • گران گشتم به چشمش بس که رفتم بی سبب سویش مرا زین پای بی فرمان چه ها بر سر نمی آید....,بیتی زیبا از حافظ,بیتی زیبا از مولانا,بیتی زیبا,بیتی زیبا از خیام,بیتی زیبا در مورد خدا,بیتی زیبا از فروغ فرخزاد,بیتی زیبا در مورد عشق,بیتی زیبا درباره ی نوجوانی,بیتی زیبا برای تولد,بيتي زيبا ...ادامه مطلب

  • شهریار چه زیبا گفت..

  • گه مرا پس میزنی گه باز پیشم میکشی   آنچه دستت داده ام نامش دلست افسار نه....  , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها