سرگرم به خود زخم زدن در همه عمرم هر لحظه جز اين دست مرا مشغلهای نيست ديریست که از خانه خرابان جـهـانم بر سـقـف فرو ريخـتهام چـلچلهای نيست بگذشتهام از خود ولی از تو گذشتن مرزیست که مشکلتر از آن مرحلهای نيست سرگشته ترين کشتی دريای زمانم میکوچم و در رهگذرم اسکلهای نيست من سلسله جنبان دل , ...ادامه مطلب
شب فرو می افتاد به درون آمدم و پنجره ها را بستم... باد با شاخه در آویخته بود من در این خانه ... تنها .. تنها ! غم عالم به دلم ریخته بود... هوشنگ ابتهاج,شعری برای دوست,شعری برای تولد,شعری برای صبح,شعری برای تو,شعری برای مادر,شعری برای دلتنگی,شعری برای پسرم,شعری برای پدر,شعری برای دوست خوب,شعری برای صلح ...ادامه مطلب