پدر ...

ساخت وبلاگ


با " آنام " آمدی و
در همان روز تولدت
به "آنام"
برگشتی ....
سفرت سلامت ..برو اما
"میروی آنجا که با هم روز و شب را آشتی ست "
میان شعله های سوخته بر جگرم
دل از تنگی میگیرم و به آنجا میاورم
و اگر خلف وعده نکند خدایمان
برای من هم
"صبح چندان دور نیست ....."

همه میگویند روحش شاد ! روحت مگر میشود شاد نباشد؟!

اما رئیس... بابا .. عباس جان من روحم خیلی خیلی غمگینست ...

چقدر سختست "پشت" بودن ..

تمام درونت منهدم از دردهای نامحدود باشد و

اما باید قوی بمانی ‌ تظاهر به قوی بودن خود بار سنگینی ست

قلبم بدجور گرفته .....

+ نوشته شده در سه شنبه هشتم شهریور ۱۴۰۱ ساعت 21:39 توسط معراج قدیم خانی واله  | 

"واله خاموش"...
ما را در سایت "واله خاموش" دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5merajvaleha بازدید : 121 تاريخ : سه شنبه 12 مهر 1401 ساعت: 7:43